►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ حیوانات کوچک گذر زمان را کندتر از انسان احساس می کنند به عبارت دیگر از دید آن ها حرکت ها به گونه ای آهسته یا اسلو موشن به نظر میرسد ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سالها پیش حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند به او خواهد بخشید همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت میمرد، از خودش پرسید «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم» نتیجه گیری به سبک وینیک این داستان شبیه سفر زندگی خودمان است برای به دست آوردن ثروت و قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف شود غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سر گرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم وقتی به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی باز گرداند زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست زندگی قطعا فقط کار نیست بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
دیشب ، شب سومه محرم بود و مختص باب الحوائج سه ساله ی امام حسین علیه السلام بعضیا ؛ بار گناهشون که سنگین میشه روشون نمیشه مستقیم دست به دامن خدا بشن امام حسین ؛ امام رضا و بزرگوارایی ازین قبیل واسطه میکنن به درگاه خدا تو این روزا بعضیا مثل من ، اونقدر رو سیاه اند و بار گناهشون سنگینه ؛ که روشون نمیشه مستقیم در خونه ی امام حسین برن دست به دامن دختر سه ساله امام حسین بشن ؛ یه پدر حرف دختر سه سالشو زمین نمیزنه ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر گذر عمر از این مرحله سخت است پدر دخترت تشنه ي اشک است ولی باور کن گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر روضه خار مغیلان و کف پای یتیم با دل نازک این آبله سخت است پدر کاش میشد کمی از نیزه بیایی بغلم بخدا بوسه از این فاصله سخت است پدر تا که چشمم به لبت خورد ، ترک خورد لبم با لب پاره برایم گله سخت است پدر عمه دیگر چه کند من که خودم میدانم زندگی با من کم حوصله سخت است پدر ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مصطفی متولی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم